شهیدعلی اعظم جلالوند در بخشی از وصیتنامه خود آورده است “تقاضا دارم نگذارید گروه ضد انقلاب در کشور فعالیت و اغتشاش کنند”.
گزارش مهندسی صنایع از همدان، «شهید»؛ شاهد شهود عرفانی شد و نقش هرچه خوبی را در چهارفصل گیتی نمایان کرد و چشم ستارگان آسمان را روشن، ققنوس هشت جنت که هفت آسمان را مجذوب خود کرده است، همان عاشقی که در وادی مقدس عاشقی، پر پرواز گشود و فرشتگان را نوازشگر روح نابش کرد. «شهید»… همان ستاره خاکنشین همیشه بیدار شبهای خون و آتش که تا لمس شعلههای بصیرت و حقیقت در مقتل عشق رزم عاشقانه کرد تا پیوندی ابدی در بزم عارفانه؛ عشق در منشور نور هشت هزار ستاره درخشان راه عاشقی، مأوای جاودانگیاش را به تصویر کشید تا درس استواری را در دل حادثه بر تارک تاریخ بنشاند، حالا میخواهیم هر روز را با نامی و یادی از این ستارهها، شب کنیم و کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز؛ باشد که ادای دینی باشد بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و شجاعت… برگ سبزی، تحفه درویش، تا چه قبول افتد و چه در نظر افتد. ۴۰۴۲/ تبرک لحظاتمان با شهیدعلی اعظم جلالوند بسمهتعالی وصیتم عمل به قرآن و نهجالبلاغه و سخنان امامان است و یک وصیت از زبان خودم: اول سلام به پدر عزیزم و مادر مهربان اکنون که با خواست خداوند تبارک و تعالی توفیق پیدا کردم در میدان امتحان الهی راه یابم اکنون که کولهبار هجرت بستهام خود را برای جهاد اصغر آماده کردهام امیدوارم بتوانم در جهاد اکبر پیروز شوم و آنگونه که مکتب اسلام خواسته، سرباز جندالله باشم. پدرم! آیا از اینکه از وجود پرثمر عمرت یک شهید در مکتب الهی پرورش یافته افتخار نمیکنی؟ از اینکه در مهمترین برهه از زمان و آن هم در زمانی که اسلام عزیز مورد حملات گرگها قرار گرفته، قربان ناقابلی را اهدا میکنی خوشحال باش. پدرم! آیا تو دلت نمیگیرد که امام یک لحظه تنها و ناراحت باشد و آن عشق سوزانی که به اسلام دارد ضربه بخورد؟ دنیا ارزشی ندارد و آخر همه مرگ است آیا تا به حال کسی را دیدهای که مرگ را در آغوش نگرفته باشد، ولی نوع مرگ فرق دارد آنها که در راه اسلام عزیز فدا میشوند فرق زیادی دارند تا آنها که در رختخواب میمیرند این حرف من نیست بلکه حرف قرآن کریم است، امیدوارم در مرگ من گریه و زاری نکنید. ای مادر عزیزم خوب میدانم که طاقت شنیدن خبر شهادت فرزند را نداری ولی بدان که باید صبر و استقامت کرد آیا حسین(ع) در زمین کربلا و زینب در آن همه مصیبتها را فراموش کردهاید؟ آیا فراموش کردهاید که زینب چگونه فریاد حسین را در برابر جباران تاریخ اقامه کرد و طاغوتیان را رسوا کرد؟ مادرم! هرگز قطره اشکی در چهرهات مشاهده نشود و خنده پیروزی و قبول شدن امتحان الهی به لبانت نقش ببندد، به خدای بزرگ اثبات کن که آنچه دادهای یک امانت بوده است و افتخار کن که امانت را خوب عمل آوردهای و خوب به خدای خود پس دادی. مادرم! امیدوارم خدا یقینمان را کامل گرداند و از شما تقاضا دارم اگر کار بدی از من سر زده مرا گذشت کنید و مرا حلال کنید، دعا کنید بعد از جدا شدن روحم از جسم با امامان محشور گردم. از برادران تقاضا دارم برای شهادتم ناراحت نباشید، پیرو خط امام و ولایت فقیه باشید. هر کس روی کار آمد بخواهید که قوانین اسلام را کاملا برقرار کند و پیرو خط امام باشد، تقاضا دارم نگذارید گروه ضد انقلاب در کشور اغتشاش کنند. پایان پیام/ ۳۱۴۰